آیا شما هم در معرض تصادف هستید؟
- جمعه, مرداد ۱۱, ۱۳۹۲, ۱۰:۱۴
- مطالب آموزنده
- 1,950 views
- ثبت نظر
۶۰)
آیا شما هم در معرض تصادف هستید؟
نوشتهی: لاورنس گالتون
سالها چنین گفته میشد که تصادفهای صنعتی قابل جلوگیری است، و تنها چیزی که لازم است آن است که زمینهای کارخانه لغزنده نباشد، و از بر خورد به ماشینها جلوگیری شود، و اخطار نامههایی به در و دیوار کارخانه نصب کنند. ولی با قضیهی مری جونز مطلب به صورت دیگری در آمد.
خانم مری جونز که در کارخانهی بزرگی در نیوجرزی کار میکرد؛ در ظرف مدت پنج سال متوسط حوادث و تصادفهای سالانهاش به ۱۶ رسید. کارگران دگری که کار شبیه به او داشتند هیچ گرفتاری پیدا نکردند. بالاخره چنان شد که این زن کارگر را مورد پژوهش جدی قرار دادند. معلوم شد که او زنی طبیعتاً عجول و پدرش نیز سوداوی مزاج است، و غالباً میان آن دو نزاعهایی صورت میگیرد.
وقتی که ادارهی کارخانه او را متقاعد کرد که حوادثی که برای او پیش میآید ممکن است مربوط به انقلابات عاطفی خانوادگی او باشد، مری تصمیم قاطعی گرفت، و از خانهی پدرش به محل دیگری نقل مکان کرد، و از آن به بعد دیگر دچار حادثهای نشد.
چند سال پیش، بیل کینگ جوان در راه آهن کار میکرد. هر نوع کار که به او میسپردند بالاخره او را گرفتار حادثه میکرد؛ عاقبت چنان شد که یک چشمش را از دست داد. بیل هیچ عیب ظاهری و بدنی نداشت. ولی یک غصه و ناراحتی دایمی داشت. هنگام ازدواج از یک صراف بی انصاف مبلغ ۱۰۰ دلار به وام گرفته و با آن که تمام آن را پرداخته بود هنوز وام صد دلار باقی بود. خیال میکرد که هرگز نمیتواند حساب خود را با آن صراف پاک کند. وکیل دعاوی شرکت راه آهن از راه قانونی وارد شد و قرارداد بیل را باطل کرد. بیل پس از آن دیگر گرفتار هیچ حادثهای نشد.
بیل و مری جونز هر دو بیماری عاطفی داشتند، واین بیماری با آن که چنان نبود که سبب مراجعهی ایشان به پزشک شود، برای دچار شدن ایشان به حوادث کار کافی بود. در سالهای اخیر چندین حالت مشابه کشف شده و مورد بحث قرار گرفته است. یک سبب اساسی برای تصادفها وجود دارد که همه ساله ۱۷,۵۰۰ نفر کارگر را به هلاکت میرساند و ۱,۸۰۰,۰۰۰ نفر دیگر را مجروح یا ناقص میکند.
غم و غصه یکی از منابع و علل آسیبهای حرفهای است. به گفتهی دکتر لیدیاگ. گیبرسون روان پزشک صنعتی” هیچ کارگری، به علت آن که رو پوش کارگری پوشیده است، از این که پدر و مادر یا عاشق یا رؤیایی یا کینهتوز باشد، دست بر نمیدارد. میان سیاههی حسابی که بال برای کارگر میفرستد و پای شکستهی او ارتباطی بیش از آن چه یک صاحب صنعت تصور میکند وجود دارد.” مرگی که در خانواده اتفاق افتد، تعهدی که باطل شود، یا آتشی که به خانه در افتد، ممکن است به صورت موقت مردی را دیوانه کند. به همین جهت برای کارمندی که به چنین مصیبتها گرفتار آمده، بهتر آن است که چند روزی از اشتغال به کار خودداری کند.
شواهدی بر این که بعضی از مردم بیش تر قابل آنند که در معرض حوادث قرار گیرند، لااقل از سال ۱۹۲۹ به این طرف جمع آوری شده است؛ در آن سال یکی از شرکتهای بزرگ راه آهن آمریکا این مطلب را کشف کرد که ۳۰ درصد از کارگران آن شرکت در معرض ۴۴ درصد حوادث آن سال قرار گرفته بودند.
چند سال پیش از این چهار شرکت بزرگ که درصدد کم کردن حوادث کارگران خود بودند، توضیحی برای این مطلب پیدا نمیکردند که چرا بعضی از رانندگان کامیون آنها تصادف زیاد پیدا میکنند. در آخر کار آن مردان پر حادثه را به کارهای دیگری گماشتند: بلافاصله از تصادفهای کامیونی کاسته شد، ولی رانندگان که به کارهای دیگری گماشته شده بودند دچار حوادث نوع دیگر شدند.
به تازگی یک مؤسسهی مالی بزرگ فهرستی از ۱۰۰ نفر از کارکنان خود را که بیش تر دچار حوادث شده بودند تهیه کرد. بیش تر ایشان دست کم سه حادثه در سال داشتند؛ حوادث بعضی بیش از پنج بود. آن فهرست نزد روان پزشکی فرستاده شد، و او چنان تشخیص داد که هر کس که نامش در فهرست آمده یک پریشانی عاطفی داشته است.
برای این که معلوم شود شخصی در معرض حادثه و تصادف هست یا نه، پیش از گماشتن وی به کار باید مصاحبهی دقیقی با او بشود. ویلیم ه. هولیس مدیر مرکز تعلیمات ایمنی دانشگاه نیویورک میگوید:” مصاحبههای پیش از استخدام از آن جهت ضرورت دارد که دشواریهای آشکار شخصیت کارمندان شناخته شود.” در صورتی که اشخاص مستعد برای حوادث شناخته شوند، کارفرما میتواند محل خدمت آنان را در جاهایی قرار دهد که معمولاً حادثه در آنها کم تر رخ میدهد.
زنی که از حوادث کوچک یک کارخانهی سازندهی لوازم برقی ناراحت میشد و به پزشک مؤسسه مراجعه کرد، مورد بازجویی قرار گرفت، و معلوم شد که درد مفاصل دارد و چشمش خوب کار نمیکند و مزاج فوقالعاده عصبانی دارد. وی را به قسمتی منتقل کردند که حوادث کم تر داشت، و گاه به گاه تعلیماتی دربارهی ایمنی به او دادند و رفته رفته بهتر شد.
سرکارگر فهمیده و خوب نیز در کم شدن حوادث کارگاه نقش مؤثری دارد. اگر کارگری که گرفتاری مالی دارد و آن را با سرکارگر در میان میگذارد، لااقل چنان باشد که آن سرکارگر از لحاظ اخلاقی به کمک او برخیزد و نسبت به اودلسوزی نشان دهد و با فکر روشن خود او را راهنمایی صحیح کند، خود به خود غصهی آن شخص کم تر میشود و در نتیجه او را از این که مستعد برای حادثه باشد دورتر میکند.
یکی از مهمترین کمکهای برای چنین اشخاص این است که صاحبان کارخانهها روان پزشکی را در خدمت داشته باشند تا کارگران به یاری او به حل دشواریهای عاطفی خویش موفق شوند. پس از آن که معلوم شد که در یک قسمت از کارگاهی حوادث بیش از جاهای دیگر است، روان پزشک دستگاه کشف کرد که سرکارگر آن قسمت مرد بد اخلاقی است و مایهی ناراحتی کارگران میشود. رفتار سرکارگر با نصایح روان پزشک عوض شد و بر اثر آن وضع در آن قسمت به حال عادی در آمد.
زنی که در کار خود دچار آسیبهای کوچک متعدد میشد مورد مطالعه قرار گرفت، و معلوم شد که در سراسر زندگی خود چنین بوده است. با تحقیق این نتیجه به دست آمد آن خانم هنگامی که در کوچکی آسیبی میدیده مورد نوازش مادر قرار میگرفته، و همین امر نادانسته سبب آن بوده است که از حادثه نگریزد و به آن راغب شود، به خیال این که از این راه مورد محبت دیگران قرار خواهد گرفت. وقتی که روان پزشک این مطلب را برای وی روشن کرد، آن خانم در شگفت شد و بالاخره قضیه را فهمید و پس از آن وضع وی از لحاظ حوادث به صورت سایر کارگران در آمد.
مسئله باز شناختن کسانی که مستعد حادثه هستند، به سرعت در شرکتهای بزرگ تحت مطالعه در آمده است. چون این مسئله حل شود، نه تنها حوادث کارخانهها کم تر میشود، بلکه حوادث و آسیبهای خانه و خیابان و جاهای دیگر غیر از کارخانه نیز کم تر خواهد شد.