برگی از دفتر های کهن
- پنجشنبه, مهر ۳۰, ۱۳۹۴, ۶:۵۹
- خاطره, داستان, شخصیت های علمی, شخصیت های فرهنگی, شخصیت های ملی, مطالب آموزنده, معرفی کتاب, مقالات
- 2,563 views
- ثبت نظر
برگی از دفترهای کهن
سیاستنامه
ابوعلی، حسن بن علی مشهور به خواجه نظامالملک طوسی (۴۰۸ ـ ۴۸۵ق)، از دهقانزادگان (ملاکان) بیهق بود که در طوس زاده شد. در حدود بیست سالگی از تحصیل فقه و حدیث و سایر علوم شرعی و فنون ادبی فارغ شد و دبیری توانا گشت، به اعمال دیوانی مشغول شد. با انحطاط سلطنت غزنوی، به خدمت سلجوقیان درآمد؛ چه، آنان برای اداره متصرفات وسیع خود از دانش و تجربه بهرهای نداشتند و مجبور شدند فرهیختگان و کارگزاران باتجربه ایرانی را به خدمت گیرند که در رأسشان خواجه نظامالملک قرار داشت که با قبول وزارت دو فرمانروای مقتدر سلجوقی (آلپ ارسلان و ملکشاه) در طی حدود سی سال، سلجوقیان را به اوج قدرت رساند و در عمل و نظر نیز در تمرکز وحدت سیاسی و ملی ایران کوشید.
خواجه علاوه بر رتق و فتق امور مملکتی، دست به ایجاد مدارسی زد که به نام وی به «مدارس نظامیه» مشهور است و مهمترین آنها نظامیههای بغداد، موصل، نیشابور، بلخ، هرات، مرو، آمل، گرگان، بصره، شیراز، اصفهان بودند. وی نظامیه نیشابور را برای امام الحرمین جوینی ساخت و او شاگردانی تربیت کرد که یکی از آنها امام محمد غزالی است.
از آثار ماندگار خواجه، تألیف کتاب «سیاستنامه» است که در آن روش کشورداری را یاد میدهد و از الگوی حکومت یکپارچه به عنوان یک نظام آرمانی دفاع میکند. آنچه در پی میآید، گزیدهای از بخشهای مختلف این کتاب است:
گردش روزگار
این چرخ، پرگردش از آن است که تیرگی بر یک حال نماند؛ و این گیتی، زودسیْر از آن است که مر هیج دوست را وفا نکند. امروز میتوانیم نیکویی کردن، که فردا روزی باشد که اگر خواهیم که با کس نیکویی کنیم، نتوانیم کردن از عاجزی.
روزگار نیک
چون روزگار نیک فراز آید و زمانه بیمار نگردد، نشانی آن باشد که پادشاه نیک بدیدار آید، و اهل فساد را مالش دهد، و وزیر و پیشکاران او نیک باشند، و هر کاری کاردان را فرماید که اهلیت دارند، و دو شغل یک کس را نفرمایند، و کودکان را برنکشند، و تدبیر با پیر و دانایان کند و کارها به قاعده خویش باز برد وکمابیش کارها به ترازوی عدل و سیاست راست گرداند.
وزیر نیکو
چون وزیر نیکروش و نیکرای باشد، مملکت آبادان بوَد، و لشکر و رعایا خشنود و آسوده و با برگ، و پادشاه فارغدل، و چون بد روش باشد، در مملکت آن خلل تولد کند که در نتوان گفت.
بیدادگری
چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خدای را فراموش کنند و کفران نعمت آرند. هرآینه خذلان و خشم خدای در ایشان رسد و بس روزگار برنیاید که جهان ویران شود و ایشان به سبب شومی گناهان، همه کشته شوند و ملک از آن خانه تحویل کند. همه داوریها به قاضی در است. چون قاضی بیدادی کند، کیست که از قاضی داد بستاند؟!
رایزنی
رای و تدبیر و صواب آن باشد که عقول همگنان بر آن متفق باشد، و مشورت ناکردن در کارها، از ضعیفرای باشد و چنین کس را خودکامه خوانند!
مردی و کاری
پادشاهان بیدار و وزیران هشیار به همه روزگار، دو شغل یک کس را نفرمودندی، تا کار ایشان به نظام و رونق بودی؛ از بهر آنک چون دو شغل دارد، همواره با خلل بوَد، یا به تقصیری راه یابد.
چون نیک نگاه کنی، هر که دو شغل دارد، همواره با خلل بود و او ملامتزده و رنجور و مقصر بود. و هر وقت که یک مرد را دو شغل فرمایند، آن بدین حوالت میکند و این بدان؛ لاجرم کار ناکرده ماند. و مثل زدهاند در این معنی که: «خانه به دو کدبانو نارُفته بوَد و کتخدای ویران!»
هر آنگه که وزیر بیکفایت بوَد و پادشاه غافل، نشانش آن باشد که یک عامل را از دیوان، دو عمل فرمایند. و امروز کسی هست که بیهیچ کفایتی ده عمل دارد و اگر شغل دیگر پدید آید، هم التماس کند و درخواهد! و اندیشه نکنند که این مرد اهلیت این دارد یا نه، و کافی است یا نه، و چندین شغل که در خویشتن بپذیرد، به سر برد یا نه!
کارگزار شایسته
در همه روزگار شغل به کسی فرمودندی که پاکاعتقاد و اصیل و پارسا بودی، و اگر قبول و اجابت نکردی، به زور در گردن او کردندی، و امروز این تمییز برخاسته است. غفلت بر ایشان مستولی گشت؛ نه بر دین ایشان را حمیت است، نه بر مال شفقت، و نه بر رعایا رحمت!
مردمان پارسایان را باید گماشتن، تا بندگان خدای را نرنجانند و غمخواری نمایند. و اگر نه چنین کنند، کسی را عمل فرمایند، خیانتی باشد که با خدا و رسول کرده باشند و با مسلمانان.
بدترین دشمن این است که ده عمل یک مرد را فرماید، و ده مرد را یک عمل نفرماید. در آن مملکت مردم محروم و معطل بسیار بود که آن را نتوان یافت.
زر و مرد
اگر کسی مَلک را گوید: «زر بگیر و مرد را بگذار»، آن کس به حقیقت دشمن ملک است، و شرّ و شور میطلبد، که زر هم از مرد به دست آید. سخن آن کس نباید شنید.
سبب ویرانی
بزرجمهر را پرسیدند که: «سبب چه بود که پادشاهی آن ساسان ویران گشت؟» گفت: سبب دو چیز بود: یکی آنکه کارهای بزرگ به کارداران خرد و نادان گماشته بودند، و دیگر، اهل دانش و خردمندان را خریداری نکردند و کار با زنان و کودکان گذاشتند.
کارنامه ملوک
این جهان روزنامه ملوک است؛ اگر نیک باشند، ایشان را به نیکی یاد کنند و اگر بد باشند، به بدی یاد کنند و نفرین گویند.
نام و نان
هر که به نام فریفته شود، به نان اندر ماند. و هر که به نان خیانت کند، به جامه اندر ماند.