مقام معلم
مقام معلّم
معلّم از لسان وسایط فیض الهی، در ملکوت عظیم آسمانها، عظیم خوانده میشود و او را به عظیم ندا میکنند. در کتاب فضل علم کافی، از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که من تعلّم العلم و عمل به و علم لله دعی فی مکتوب السّماوات عظیماً فقیل تعلّم لله و عمل لله و علم لله (ج ۱ ص ۲۷ معرب)، یعنی کسی برای خدا دانش آموزد و بدان کار بندد و به دیگران یاد دهد، در ملکوت آسمانها عظیم خوانده میشود؛ و گویند که این کس برای دانش آموخت، و برای خدا بدان بکار بست، و برای خدا به دیگران یاد داد.
معلّم مظهر اسم شریف محیی است که نفوس مستعدّه را به آب حیات علم احیاء میکند. و علمِ از زبان مترجمان اسرار قرآن، به آب حیات تفسیر شده است؛ چه، آب مایهی حیات اشباح و علم مایهی حیات ارواح است.
«جاء رجل من الأنصار الی النّبی – صلّی الله علیه و آله – فقال یا سولَ الله اذا حَضَرْتَ جِنازة و مجلس عالم ایّهما احَبّ الیک اَن اشهد؟» فقال رسول الله صلیّ الله علیه و آله: ان کان للجنازة من یتبعها و یدفنها فان حضور مجلس عالم افضل من حضور الف جنازة – الحدیث.
«یعنی مردی از انصار به نزد پیامبر آمد و گفت: ای فرستادهی خدا هرگاه جنازهای و مجلس عالمی پیش آمدهاند کدام یک در نزد شما محبوبتر است تا آن را اختیار کنم و حاضر گردم؟ رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلم فرمود: اگر برای تجهیز و دفن جنازه کسی هست، همانا که حضور مجلس عالم افضل از حضور هزار جنازه است.
و قریب به همین مضمون گفته آمد که روزی یکی از شاگردان عیسی علیه السلام وی را گفت: ای معلّم، پدرم مُرد؛ اجازه فرما که برای دفن و کفن او بروم. عیسی – علیه السلام – فرمود: تو زندهای از پی مُرده مرو، مرده را بگذار تا مردگان بردارند.
انسان و قرآن: حسن زاده آملی – انتشارات الزهرا ۱۳۶۴
********
مقام معلّم
معلّمی شغل وحرفه نیست،بلکه ذوق وهنراست. معلّمی درقرآن کریم به عنوان جلوهای ازقدرت الهی است. ویژه ذات مقدس خداونداست. درنخستین آیههای قرآن که برقلب مبارک پیامبراکرم(ص) نازل شد،به این هنرخداونداشاره شده است:«بخوان به نام پروردگارت که جهانیان راآفرید. انسان راازخون بسته آفرید. بخوان وپروردگارت کریم ترین است،همان که آموخت باقلم،آموخت به انسان آنچه راکه نمیدانست.»
دراین آیات،خداوند،خودرامعلّم میخواند،جالب این که معلّم بودن خودرابعدازآفرینش باپیچیدهترین وبهترین شاهکارخلقت،یعنی انسان،آورده است. مقام معلّم بودن خدا،بعدازآفرینش قراردارد. انسانی راکه هیچ نمیدانست به وسیلهی قلم آموزش داد. ایناوجخلاقیّتوهنرخداوندرادرامرآفرینشمیرساند:
چوقا ف قدرتش دَم برقلم زد
هزاران نقش برلوح عدم زد
ازاین رومیتوان گفت که هنرشگفت معلّمی ازآن خداوند تبارک و نعالی ماست.
امام خمینی(ره) دراین باره میفرمایند:
«معلّم اوّل خدای تبارک و تعالی است.بهوسیلهی وحی،مردم رادعوت به نورانیت،محبّت و کمال میکند.»
امام سجّاد(ع) درزمینهی حفظ حقوق معلّم میفرماید: «حق معلّم برتوآ ن است که بادیده احترام به او بنگری،مجلس و کلاس او را گرامی بداری و به سخنانش با دقّت گوش دهی. رو به سوی او بنشینی و صدایت را درحضورش بلندنکنی.»
بهترین نوع رابطهی شاگرد و معلّم که سرشار از ادب و فروتنی است،در داستان حضرت موسی(ع) به عنوان شاگرد و حضرت خضر(ع) در مقام معلّم مشخص است. حضرت موسی(ع) مأمورند تا ازبندهای صالح به نام خضر(ع) علم بیاموزد. قرآن آغاز گفت و گوی این معلم و شاگرد را این چنین بیان میکند:
«حضرت موسی(ع) به او گفت: آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده که مایهی رشد است، به من بیاموزی؟
گفت: تو هرگز هم پای من نمیتوانی صبرکنی و چگونه درمورد چیزهایی که از آن شناخت نداری، شکیبایی میکنی؟
گفت: اگرخدا بخواهد، مراشکیباخواهی یافت و در هیچ کاری نافرمانی تو نمیکنم.گفت: اگر به دنبال من آمدی، چیزی از من مپرس تا خودم ازآن با تو سخن بگویم.
(سوره کهف آیه ۷۰ـ ۶۶)