چگونه نامه بنویسیم
۴۴)
چگونه نامه بنویسیم
نوشتهی: کامرون شیپ
به تازگی یکی از آشنایانم بر پشت صورت حساب بانکی خود چند سطری عجولانه نوشت و برای من فرستاد، به این شکل:” روزانه سه بار غذا میخوریم. شما چه طورید؟”
در میان ما کسانی که دل و جرأت آن را داشته باشند که به جای نوشتن نامهای، که هفتهها در فکر نوشتن آن بودهاند، چند سطری بر پشت صورت حساب بانکی خود بنویسند و برای دوستی بفرستند، بسیار کمند. ولی اگر آن مرد ساعتها برای صیقل دادن به جملهها و نوشتن نامه صرف میکرد، هرگز این اندازه جالب توجه نمیشد. من و زنم تمام شب را به این گذراندیم که دربارهی درآمد او و این که چگونه آن را مصرف میکند بحث کنیم، و مسلماً این همان چیزی بود که دوست من از روی عمد مقدمهی آن را فراهم آورده بود.
چرا نوشتن چند کلمهی کوتاه بر روی پاره کاغذی برای ما دشوار است؟ چرا مردی که در ضمن صحبت بسیار جالب و شیرین است، هنگامی که قلم را برای کاغذ نویسی به دست میگیرد مثل خر در گل میماند؟ و چرای برای بعضی مردم نوشتن یک نامه از بیگاری کردن در یک معدن دشوار تر است؟ چرا از کاغذ نویسی نفرت دارید؟
شاید من بدانم که چرا چنین است. به ما چنان آموختهاند که نامه نگاری کاری رسمی و مطابق آداب و شرایطی شبیه تنظیم سندی مثلاً یک وصیت نامه است؛ که نامه باید بر کاغذی پاکیزه نوشته شود، و آن را با مقدمه و سلامی عرف پسند شروع کنند و با جملههای تواضع آمیز دروغ پایان دهند. چنان احساس می کنیم که نامه نوشتن- ولو به یکی از دوستان یا خویشاوندان- باید مطابق با مقتضیات اجتماعی باشد، و گرنه آن کس که نامه را دریافت میکند چنین نتیجه خواهد گرفت که از قواعد ادب و اخلاق اجتماعی پاک بی خبریم. بعضیها دو چیز دیگر را نیز مانع نامه نگاری میدانند؛ یکی این که به فکرشان نمیرسد که چه چیز بنویسند، و دیگر این که قلمشان را گم کردهاند. این هر دو دلیل جز بهانه جویی چیزی نیست.
ریچارد آرمور، رئیس سکریپز کالج، یکی از برجستهترین شاعران ما است؛ در نیروی نظامی احتیاطی فعالیت فراوان دارد، و برای ایراد سخنرانی پیوسته در حال سفر است. با همهی این اشتغالات از نامه نگاران پر کار است و به طور متوسط روزانه دوازده پیام به دوستان یا کسانی که با آنان کار میکندمینویسد.
از آن جهت” پیام” گفتم که آرمور به ندرت چیزی که ما نامه میخوانیم مینویسد. وی کاملاً به خاصیت کارت پستی متوجه شد و در واقع آن را کشف کرده است. دریافته است که به ندرت چیزهایی برای نوشتن دارد که از ۱۰۰ کلمه تجاوز کند، و خود وی غالباً با نوشتن ۲۰ کلمه کار خود را تمام میکند. نوشتههای او سلام و احوال پرسی مقدماتی و تعارفات نهایی را ندارد. یکی از پیامهای او به این صورت است:
” خوب شد که هفتهی پیش شما را دیدم. کاثلین و من فردا به سانفرانسیسکو خواهیم رفت. آگنت کتاب تازهی مرا پسندید. دوشنبه بر میگردم و به شما تلفن خواهم کرد. دیک.”
هیچ ادعای ادیبانه نویسی در این پیام دیده نمیشود. نزدیک ۳۰ کلمه است که بر یک کارت پستی ماشین شده، ولی خوب میبینید که چه اندازه مؤثر است. ملاقات مطبوعی را به یاد من آورده، دو خبر تازه به من داده، و یک وعده ملاقات گذاشته است. از همه مهم تر آن که با این کارت رابطهی خود را با من زنده نگاه داشته و فهمانده است که مرا از یاد نبرده است. همهی اینها برای آرمور دو سِنت پول و شاید یک دقیقه وقت برده است. چرا شما چنین نباشید؟
داستان نویس و لطیفه نویس معروف آمریکایی، هومر کروی، یکی از مشهورترین نامه نگاران امروز آمریکا است. همواست که پیام مختصر پشت صورت حساب بانکی را برای من فرستاد. نامههای او به ندرت از دوازده کلمه تجاوز میکند.
هومر فهمیده است که اساسیترین رمز دوستی شریک کردن دیگران در آزمایشهای شخصی زندگی است. غالباً بر پشت نامههایی که دیگران به وی نوشتهاند با دست یا با ماشین چند کلمه مینویسد و آن را به عنوان نامه برای دوستان میفرستد. نمونهی تازهای از این گونه نامهها این است:” کام- دیروز دیل را دیدم و ذکر خیری از تو شد. ه. ک.” درست ۱۲ کلمه. دوستی را دیده و دربارهی من با یک دیگر گفت و گو کرده بودند. میدانست که از خلال کلمات او سلامهایی گرم تر از سلامهای رسمی خواهم یافت، و به همین جهت نامه را با نوشتن چنان رسمیات دراز نکرده بود. هنگامی که پشت نامه را نگاه کردم، یادداشتی بود از مجلهای که چاپ داستانی از کروی را پذیرفته و بهای آن را نیز نوشته بود. کروی به این ترتیب خواسته بود که مرا در جزئی از کارهای زندگی خود شریک و از آن با خبر کند. هر کس میتواند چنین کند.
عمهام، مارگارت، که در نورث کارولاینا زندگی میکند، یک بار پشت صورت حساب مغازهای که از آن کلاهی خریده و بهای آن را ۲۹ دلار نوشته بودند، فقط این دو کلمه را نوشت:” چطور است؟” این دو کلمه بسیار فصیح تر و دل پذیر تر از نامهای هشت و نه صفحهای بود که عمه مارگارت مینوشت و در آن از ورم بینی خود و گل نکردن پیازهای لاله و از علتهای این که چرا زودتر نامه نگار نشده است سخن میگفت.
من یک بار فقط با یک نامهی دو سه کلمهای شغلی به دست آوردم. چندین بار به و.ک. دود، مدیر روزنامهی” اخبار” شهر چارلوت تلفن کردم و او حاضر نشد با من صحبت کند. سه ماه پس از آن از شهر دیگری چنین به او نوشتم:
آقای دود عزیز:
بلی؟
با تقدیم احترام،
کامرون شیپ.
دود مرا به خدمت پذیرفت، و ظاهراً برای آن چنین کرد که معتقد بود خلاصه نویسی برای یک خبرنگار صنعت بسیار خوبی است.
یکی از دوستان من کارش بریدن و فرستادن مطالبی است که در روزنامههادربارهی اشخاص مینویسد. نام من به ندرت در روزنامههامیآید، ولی اگر چنین شود و او ببیند، نوشته را میبرد و با پست برایم میفرستد و نیز هر چه راجع به زادگاه من، نورث کارولاینا، یا دربارهی درختان میوه که علاقهی خانه خراب کن پر خرجی نسبت به آنها داشتم ببیند، از روزنامه جدا میکند و برایم میفرستد. بی شک این کوتاهترین و خوشترین راه برای نامه نگاری است.
نامههای کسبی شعبهی خاص و بزرگی از نامه نگاری را تشکیل میدهد. کارشناسان در خلاصه کردن نامهها و حذف کردن چیزهای مبتذل از آنها و کاستن از جنبهی رسمیت آنها برای بعضی از شرکتهای بزرگ کارهایی صورت دادهاند. هم اکنون نهضتی در کار است که کلمهی مبهم و بی جای” عزیز” را از آغاز نامهها حذف کنند. چرا شخص برای مردی که از اداره یا شرکت او نسبت به سفارشهایی که کردهاید غفلت ورزیده و در شرف شکایت کردن از او هستید، عنوان ” عزیز” را در نامه به کار برد؟ چرا آدمی، جز برای کسانی که به راستی برای او عزیزند عنوان “عزیز” را بیاورد؟
یک نوع نامه که نوشتن آن برای هر کس مایهی تشویش است، نامهی تسلیت است. درست است که نوشتن چنین نامهای از نامههای دیگر دشوارتر است، ولی در این جا نیز خلاصه نویسی به شخص کمک میکند. کوشش نداشته باشید که نامهای زیبا یا ” ستایش نامه” یا سنگ گوری بنویسید. لازم نیست که از صدمه و دهشتی که از حادثه برای شما پیدا شده سخن بگویید، یا این که بحث را به مسائل دینی بکشانید. اگر دوست شما مرد دین است، خود میداند که دین بهترین پناهگاه است، و اگر چنین نیست، کشیش محله بهتر از شما میتواند دربارهی این مسائل با وی سخن گوید. بهترین نامهی تسلیتی که در طول مدت عمرم دریافت کردهام، نامهای به این صورت است:” خود میدانید که من چه اندازه متأسفم. آیا کاری دارید که از عهدهی من بر آید؟” چیزی بیش از این نیست که کسی بتواند آن را اظهار کند.
قواعد نامه نویسی را به صورت ذیل خلاصه میکنم:
اول: خلاصه بنویسید.
دوم: خبر تازه یا قطعهی بریده ایاز یک روزنامه همراه نامهی خود کنید که مایهی شادی و مورد علاقهی دوستتان باشد.
سوم: کوشش نکنید که نامه نمایندهی مهارت ادبی شما باشد. ادبا کم تر نامههای” ادبی” مینگارند.
چهارم: کتاب” آداب نامه نگاری” را از یاد ببرید. غیررسمی و ارتحالی و حتی مخالف با قرار دادها چیز بنویسید. اگر میتوانید با نامه شوخی کنید، ولی در این کار هم مصر نباشید.
پنجم: لااقل هر روز چند سطر چیز بنویسید. همیشه در خانه مدادی پیدا میشود.(هیچ قانونی الزام آور در آن نیست که در نوشتن حتماً قلم و مرکب به کار برده شود.)
ششم: از کارت پستی زیاد استفاده کنید. کارت پستی بهترین وسیلهی مکاتبه و ارتباط است.
هفتم: از همین حالا شروع کنید.