گام خود را عوض کنید
- جمعه, مرداد ۱۱, ۱۳۹۲, ۱۰:۳۳
- مطالب آموزنده
- 2,026 views
- ثبت نظر
۶۱)
گام خود را عوض کنید
نوشتهی: هیلتون گرگوری
برای هر یک از ما این پیش آمده است که اگر در ضمن راه رفتن شکل گام برداشتن خود را عوض کنیم، احساس خاص به ما دست میدهد. ممکن است آهسته را برویم یا ماشین برانیم، و سببی پیش آید که رفتن و راندن خود را تندتر کنیم. در این هنگام احساس تازهای دست میدهد و اندیشههای نوی در ذهن پیدا میشود یا اگر زمانی که با شتاب راه پیمایی میکنیم، چون گام کوتاه کنیم، حالت آسایش و آرامشی دست میدهد. گام بر داشتنی که کشنده است آن است که هرگز شکل آن عوض نمیشود؛ تغییرات متوالی شکل راه رفتن ما را از یک طرف از خستگی و از طرف دیگر از سکته رهایی میبخشد.
برای غالب مردم تغییر گام به معنی کند رفتن است، ولی بسیاری از فعالیتها نیز هست که باید میزان آن سریع تر شود. ممکن است بسیار تند راه برویم با سخن بگوییم، ولی در فکر کردن و کار کردن بسیار کند باشیم.
هر کس که در روزنامه نگاری کار کرده باشد، نیک میداند که وقتی که کار صفحه بندی نزدیک میشود، خبرنگار و صفحه بند و کسان دیگری که در کار دست دارند، در آن مدت کوتاهی که عجله وجود دارد، بسیار بیش از اوقات عادی کار میکنند. شتاب سبب آن است که نیروهای نهفته آزاد شود و به کار افتد. مقالهنویسانی را دیدهام که چون وقت کافی در اختیار داشته باشند، مدتها فکر میکنند ت جملهای را برای عنوان مقاله بیابند و موفق نمیشوند؛ ده دوازده جمله میسازند که هیچ کدام پسند خاطرشان نمیشود.
ولی چون دقایق آخر میرسد، چنان در کار جلد و چابک میشوند و چنان فکرشان در راه صحیح به کار میافتد که کلمات مورد احتیاج مانند برق بر خاطرشان میگذرد. تنها سرعت نیست که این معجزه را میکند، بلکه سرعتی است که دانسته و به صورت ارادی اختیار شده باشد.
کارشناسانی که در تشخیص قدرت کتاب خوانی اشخاص کار میکنند، بر آنند که بهترین راه استخراج مطالب از صفحات چاپ شده تند خواندن آنها است، و اگر خواندن بسیار کند صورت بگیرد فکر آدمی سرگردان میشود. خوشبختی در آن است که بتوانید سرعت کتاب خواندن خود را از وضعی که در آن هنگام خواندن سر فرصت دارید به وضع ملاحظهی سریع و متمرکز تبدیل کنید. کتابهایی است که باید سریع خوانده شود، و کتابهای دیگری که باید به آرامی خوانده شود.
برادر زادهای دارم که کند خواندن او علاوه بر پدر و مادر مایهی نومیدی آموزگارانش نیز شده است. با سن نه سالگی که دارد کارهای خود را با آن اندازه وقت که دلش میخواهد به انجام میرساند. یک روز صبح مادرش حکیمانه به او پیشنهاد کرد که پیش از رفتن به دبستان نامهای بنویسد. نامههای دیگر او یک روز وقت میبرد، و در آن صبح فقط ۲۰ دقیقه هر چه را که مادر بزرگ دل خواهش بود در نامهای برای او نوشت، و نتیجه آن بود که این نامه از همهی نامههای دیگری که نوشته بود بهتر شد. تنها تغییر سرعت و اهمیت دادن به ارزش وقت و استفادهی از آن به بهترین صورت بود که سبب این تغییر وضع شد.
این که خیال میکنیم که کار تا سر حد مرگ گریبان گیر ما شده اشتباهی بیش نیست. آن چه که مایهی مزاحمت ما شده چیزهای باطل و بیهوده است، و باید در مورد این گونه چیزها از سرت خود بکاهیم، ولی در سایر موارد ازدیاد سرعت لازم است.” کندتر و راحت تر”، چنان که بعضی تصور میکنند، اسباب آسان تر شدن زندگی نیست. کندی ممکن است مایهی خرابی باشد، و بسیار کارها است که اگر با سرعت بیش تری به آنها اقدام شود نتیجه بسیار بهتر خواهد شد.
بسیار اتفاق میافتد که کم کردن سرعت خود وسیله آموختن است. سالها چیز نویسی با ماشین تحریر، و این که من در کودکی اصلاً مشق خط نکرده بودم، سبب آن شد که هیچ بهبودی در خط نویسی دستی من پیدا نشود، و این اواخر دریافتم که لازم است کاری کنم که خط من بهتر شود. پس از تحقیق دانستم که علت بد خطی من آن است که در نوشتن شتاب میکنم و حروف را مخلوط با یک دیگر مینویسم. از این کار دست برداشتم و کسانی که اکنون خط مرا میبینند تصدیق میکنند که خط نویسی من روز به روز بهتر میشود.
تغییر سرعت، بر فرض آن که سبب بهبود کار بشود یا نشود، بر لذتی که آدمی از کار خود میبردمیافزاید. اگر کاری مایهی ملالت شما است، چون آن را با تغییر سرعت انجام دهید، ممکن است مایهی خوشی و لذت شما بشود. بسیاری از کارها- و از جمله تمیز کردن خانه و نامه نگاری- تا حدی از آن جهت ناراحت کنندهاند که وقت زیاد لازم دارند. اگر چنان کنیم که این کارها با سرعت بیش تر صورت بگیرد، وضع عوض خواهد شد، چه کاری که با سرعت دیگر انجام شود اصلاً دیگر آن کار اولی و عادی نیست، و حرکات و انفعالات همراه با آن شکل دیگری پیدا میکند. بسیاری از کسان که در صدد تغییر کار خود بر میآیند، اگر سرعت کار خود را عوض کنند، هرگز احتیاج به تغییر کار پیدا نمیکنند.
تغییر سرعت، در لحظات خستگی، جریان تازهای از نیروی عصبی ایجاد میکند، اگر در اطراف اطاق مشغول گردش هستید تا رخت خوابها را درست کنید و به جارو کردن و گرد گیری و غیره بپردازید، در ضمن کار برای رفع خستگی آور سرو کار دارید، تجربه کنید که تغییر سرعت کار کردن انرژی تازه به شما میبخشد و از خستگی جلوگیری میکند.
در هیچ یک از کارهای زندگی بیش از خوراک- خوردن تغییر سرعت اثر خود را آشکار نمیسازد. بیش تر از ما چنانیم که خوراک خود را میبلعیم و نیمهی لذت خوردن و آهسته خوردن را از کف میدهیم، من خود از تند خوران بودم و با تمرین توانستم از این کار دست بر دارم، و آن گاه دریافتم که در سراسر عمر خود نیمه نا آگاهانه خوراک میخوردهام.
من در یکی از نقاط زیبای آمریکا زندگی میکنم که شهرتی ندارد و هیچ گاه سیاحانی برای دیدن آن نقطه و ستودن زیباییهای آن نمیآیند. شاید علت این باشد که کسانی که با اتومبیل خود از این جا میگذرند هیچ از سرعت خود نمیکاهند تا بهتر بهزیباییهای آن متوجه شوند. من خود تا وقتی که سرعت خود را کم تر نکرده بودم هرگز متوجه آن نشدم که درخت چنار کهنی در سر راه ایستگاه راه آهن وجود دارد. سر آن با فشار طوفانها شکسته و شاخههایی از آن فرو ریخته است، و با این همه مغرورانه بر جای خود ایستاده و ما را از این که در سختیها از جا در میرویم و استقامت خود را از کف میدهیم شرمسار میکند. این درخت سالها در آن جا بود و چون با سرعت از کنار آن میگذشتم هرگز متوجه آن نمیشدم و از عبرتی که از آن گرفتم محروم ماندم.
چون کار من مستلزم آن است که زیاد حرف بزنم، عادت کردهام که در سخن گفتن سرعت داشته باشم. در این اواخر مصمم شدم که گاهی سرعت سخن گفتن خود را کم کنم و بیش تر در سنجش و انتخاب کلمات دقت نشان دهم، و معلوم شد که به این ترتیب تأثیر کلام من بیش تر شده و خود بهتر میتوانم افکارم را به دیگران انتقال دهم. آن چه از این هم بیش تر اهمیت دارد آن است که حس اعتماد من نسبت به خودم افزایش یافته است.
از طرف دیگر کسانی را میبینید که در سخن گفتن بسیار درنگ میکنند و شما آرزوی آن میکنید که کلمات را زودتر از آن که از دهان خود خارج میکنند بر زبان آورند، و این کندی سخن شما را آزار میدهد، این چنین کسان اگر به این نکته توجه کنند و بر سرعت کلام خود بیفزایند، شخصیت و محبوبیت دیگری پیدا خواهند کرد.
خلاصه این که آن چه مایهی لذت و نشاط است تغییر سرعت است، و این گاهی از تندی به کندی است و گاهی عکس این است، و آن چه به آن احتیاج دارید خود تغییر سرعت است.